آواتار به سبک دیو*ی

تا حالا هیچ وقت خودم هم از این زاویه به آواتار نگاه نکرده بودم 

میدونین فکر میکنم کم کم سازندگان کارتون از اون ور آب بیان سراغم و به دست و پام بیوفتن که

تو رو خدا هر چقدر پول بخوای بهت میدیم فقط جون مادرت بیخیال ما و کارتون آواتار شو...

به هر حال میخوام بگم که یک مدل جدید از سوتی توی آواتار پیدا کردم و واقعا موقع کشف ایناها

داشتم میترکیدم از خنده.

میدونین توضیح ش یکم مشکله وقتی عکس هارو بزارم خودتون می فهمید فقط در همین حد بگم

که بد نیست گاهی هم نگاهی به افراد پشت سر بندازید تا بفهمید که تیم آواتار اون قدر هم

چشم پاک که فکر میکنید نیستند!!!!

 

انگ...؟؟؟ کجارو نگاه میکنی بی تربیت؟!

آخه یکی نیست بگه تاف بدبخت چیزی هم داره که دیدش میزنی؟

راستی جهت اطلاع باید بگم که تاف میتونه از پشت سرش هم ببینه

داری به کجا نگاه میکنی ساکا...

 

عب نداره کاتارا... همه دخترا درکت میکنند. ما هم احتمالا همین کارو میکردیم!

 

نه واقعا باید بیخیال این سوتی جمع کردن ها بشم...

 

این یکی بر عکس بقیه واقعا شیرین و دوست داشتنیه...

از راست به چپ... خب انگ داره مثل همیشه به شوخی های تاف میخنده...که یک دفعه یک

چیزی رو از دور میبینه... وای حالا ماتش برده... خدای من انگ چرا سرخ شدی؟مگه چی دیدی؟...

و در همون زمان کاتارا وارد میشه... و هنوز هم داره با خجالت نگاش میکنه...آخی عسیسم

هیس! صداشو در نیار... باز آواتار سوتی داده

زیاد مطمئن نباش ساکا

 

اینجا جایی که پاهای تاف سوخته و انگ و ساکا اونو بغل کردند ولی بعد...

ها؟ یه دفه چی شد؟

 

من فقط میخوام بدونم چه طوریه که انگ با این لباس مخصوص بادافزاریش

تو قطب جنوب ککش هم نمیگزه ولی بادافزارهای جدید در بالای یک کوه

با همون لباس دارند یخ میزنند...؟

شاید جنس های قدیم بهتر بودند یا باید یک ربطی به قدرت های آواتاری داشته باشه!

تازه همش این نیست تو رو خدا یکی منو از این سردرگمی نجات بده . دارم دیوونه میشم...

میشه یکی به من بگه که چجوریه که با کشتن منبع اصلی آب افزاری قدرت آب افزارها کاملا

نابود میشه ولی با کشتن اژدها که منبع اصلی آتش افزاری ست آتش افزاری افراد افسانه ای و

بسیار قدرتمند میشه؟

وجدانا چجوووووری؟؟؟

من دیگه حرفی ندارم...!!!

 

از سازندگان کارتون خواهشمندم زودتر تصمیمشون رو راجع به رنگ چشم شخصیت ها

بگیرن تا تکلیف ما هم معلوم بشه مخصوصا مال انگ... آخه بنفش!!!

 

در طی این سالها آواتارهای جورواجور با ویژگی های عجیب و غریب خاص زیادی رو دیدیم

ولی خدایی دیگه آواتار بدون دست ندیده بودیم...!

و اما کشفیات

تو این عکس به ساکا و تاف نگاه کنید...

زمانی که انگ و کاتارا بعد از چند هفته همدیگر رو دیدند و دارند با هم صحبت میکنند

ساکا یک دفعه میزنه به بازوی تاف و اشاره میکنه که اون دوتا رو تنها بزارند

ببینید چقدر فهمیده است این پسر!

اون میدونه که انگ و کاتارا ممکنه حرف هایی داشته باشند که بعد از مدت ها بخواهند به هم بگن

کاش همه داداش ها مثل ساکا بودند نه؟

 

من بعد از کشف این یکی واقعا وحشت کردم.

به طرحی که پدر تئو داره میکشه نگاه کنید...

این دقیقا همون مته ایه که آزولا باهاش سعی کرد به باسینگ سی نفوذ کنه.

باورم نمیشه نقشه اش رو از فصل قبلی تو ذهن داشتند . اینجا یاد حرف ساکا افتادم که میگفت

زمانی که حس میکنم یک قدم از آتش افزارها جلوترم متوجه میشم که مدت ها پیش مارو

شکست دادند.

 

خب این هم کتابی که چندین بار تو افسانه کورا دیدیم...

به نظر میرسه یک جور کتاب بدن سازی مخصوص مردان باشه ولی هیچ میدونستید درست جایی

که اوپول رو برای اولین بار دیدیم در واقع در حال خواندن همین کتاب بود!

تو دیگه چرا اوپول...؟!

بعله بایدهم خجالت بکشی!

 

هیچ میدونستین رشد فوق العاده ی موهای سر از ویژگی های بارز بادافزارهاست...

فقط در طی سه سال!!!

این عکس مربوط به مدتی بعد از ملحق شدن سوکی به تیم آواتار در کتاب سوم هست.

فقط نظر منه یا واقعا به نظر میرسه که ساکا داره با دقت هر چه تمام تر

یک گردنبند دخترونه درست میکنه؟

فکر نمیکنید این از همون گردنبدهای نامزدی مخصوص

قبیله ی آب باشه که پسر ها به دخترها برای ازدواج میدهند؟

موندم چرا تا حالا بهش دقت نکرده بودم...

 

استاد تغییر چهره از ویژگی خاص دیگر عشایر باد است

 

هیچ دقت کردین اگر سوکی رو جزو تیم آواتار حساب نکنیم اون وقت زوکو تنها شخصیتی میشه

که در هر دو تیم آواتارها روش خون افزاری انجام نشده...!!؟؟

 

فکر کنم یک ژن ارثی در خانواده ی بیفانگ باشه!

یک مچ گیری باحال هم از تایلی کردم

از دشمنی تا عاشقی

این سری میخوام از یک نوع متفاوت روابط بین دو نفر براتون پست بزارم

 

جدا کی فکرشو میکرد آخرکورا و اسامی اینجوری باشه...؟

 

این سری عکس ها تغییرات فصل به فصل کورا - اسامی رو نشون میده...

 

من دوسش دارم

 

همه جا عکس از این دو دختر دوست داشتنی هست

 

ولی تا حالا کسی تو دنیای ارواح کورا و اسامی رو دیده...؟

 

 با من همراه باشید تا به جاهای خوب داستان برسیم

 

دیگه نمیگم ... خودتون میدونین باید کجا بیاین...

ادامه نوشته

به خاطر tokka

میخوام براتون یک قصه تعریف کنم. قصه ی دوستانی  صمیمی

فرصت زیادی برای شناختن هم نداشتند

ولی تو همون مدت فهمیدند که بدون هم نمیتونن زندگی کنند

 

پسر ،دخترک رو بغل میکرد تو جاهایی که نمیتونست ببینه

 

براش موهاشو می بست

 

و حسابی مراقبش بود

 

درسته که دائم سر به سر هم میگذاشتند

 

 

و باهم شوخی میکردند

 

 

و حتی بعضی وقتا دعوایشان میشد

 

ولی هیچوقت شکافی در دوستی شان نمی افتاد

 

چون همیشه برای کمک به هم آماده بودند

 

و حسابی هوای همدیگر رو داشتند

 

 

حتی یواشکی همدیگر رو دوست داشتند

 

با همدیگر بودن... ولی در رویا

 

و با همدیگر  هم بزرگ شدند

 

ولی پسر هیچوقت دست دوستشو ول نمیکرد آخه او تنها چشمانی بود که دخترک داشت

 

میترسید از دستش بده و این تصویر براش مثل کابوس بشه

 

متاسفانه این اتفاق افتاد...ولی اون هیچوقت نفهمید چطوری...؟

 

چون پایان قصه اینچوری بود و پسر دست دیگه ای رو گرفته بود...

 من تقریبا با این عکس گریه کردم ولی همه ی قصه ها که نباید پایان شیرینی داشته باشند...

 

آخرش با خودم گفتم:طفلکی دخترک!

 

ولی فراموش کرده بودم که اون خودش تونست تمام این درد رو تحمل کنه.

 

فراموش کرده بودم که اون دختر همونه...

 

بزرگترین خاک افزار دنیا

و تا زمانی که عشقش خوشحال باشه میتونه همه چی رو تحمل کنه.

 

اون به خاطر دوستش ساکا اینکارو کرد

 

و منم این قصه رو به خاطر جفتشون گفتم

 

به خاطر tokka

کی قدرتمند تره؟

امروز میخوام یه بحث جدید با هم بکنیم

به نظرتون کدوم یک از دشمن های آواتار ها قدرتمندترن؟

خب میدونم از نظر قدرت مسلما واتو بهترینه هرچی نباشه اون یه روح تاریکه

 

 

ولی بیشتر منظورم اینکه اگه بخواین دشمن های کارتون رو طبقه بندی کنیم به نظرتون کدوم

خفن تره و شما بیشترباهاش حال کردین؟

به نظر من شاید آمون تو این طبقه بندی رتبه ی اولو داشته باشه...

واقعا از آمون خوشم میاد

خب فکر میکنم اون خودش هم خیلی مظلوم واقع شده بود بیشتر شبه یه قهرمان پشت ماسک

به نظر میرسه و واقعا هم ترسناک بود.

و خیلی با استعداد. منظورم اینکه خون افزاری با ذهن به اندازه ی کافی فوق العاده ست چه

برسه به اینکه بتونی کنترل عنصر یه نفر رو هم ازش بگیری...

با صداشم خیلی حال میکردم واقعا صدای معرکه ای داشت و آخرشم که ماسکش افتاد فهمیدیم

چقد خوش قیافه بوده...

هی واقعا حیف شد که مرد

نفر دوم رو با کمال تعجب به آزولا اختصاص میدم

پرنسس قدرتمند و باهوش ملت آتش که به نظرم تنها گناهش این بود

که از بچگی سمت آدم بدها بود

تصور کنید اگه اوزای به جای زوکو ،آزولا رو تبعید میکرد اونوقت همه ی اون مصیبت ها و سختی

ها به جای اینکه سر زوکو بیاد دقیقا واسه آزولا پیش میومد و آخرشم عوض زوکو ، آزولا به تیم

آواتار ملحق میشد...

منظورم اینکه زوکو کار خیلی شاخی نکرده.

اگه بخوام درست قضاوت کنم آزولا یه وفادار واقعی به سلطنت و پدرش بود.

 

از بچگی همیشه بهتر از برادر بزرگ ترش بود و این قضیه به نظر میرسه که مغرورش کرده

بود. هیجوقت فکر نمیکرد شکست پذیر باشه.شایدم نبود اگه دوستاش اونطوری برضدش

 

نمیشدن و فشار تنهایی دیوونش نمیکرد.

خودتونو جای اون بزارین ... هیچ وقت شده یکی از دوستاتون بهتون خیانت کنه

و دوستی تون به هم بخوره ؟ واقعا حس بدیه آدم حداقل تا چند ماه داغون میشه ...

 

 به هرحال من واقعا آزولا رو دوس دارم و بهش حق میدم و به نظرم یکی از

قدرتمندترین هاست. خب مثلا هیچ وقت کس دیگه ای رو تو کارتون آواتار دیدین که بتونه آتش آبی

درست کنه؟خیلی فوق العادست و لازم به ذکر نیست که بگم آزولا بود که دست تنها کل باسینگ

سی رو تصرف کرد. دیگه هیشکی شبه اون پیدا نمیشه و همون طور که پدرش معتقد بود اون یه

نابغه ی واقعی کنترل آتشه.

 

سومین نفر رو به ظهیر رهبر بزرگ نیلوفر سرخ اختصاص میدم

(هر چند واقعا حالم از این یکی بهم میخوره)

 

 

 شاید بشه گفت با استعداد ترین دشمنی ست که هر آواتاری تا به حال دیده بود.

 منظورم اینکه از زمان پی بردنش به بادافزاری تا نبرد نهایی با کورا مگه چقدر میگذشت؟

سه ماه؟ شش ماه؟ ولی تو همین مدت ظهیر به استادی کامل در بادافزاری رسید.

 

 

تازه اصلا کسی هم نبود که بهش آموزش بده ولی آخرش تونست به قول خودش تهی و به

باد تبدیل شد و میتونست مثه سوپر من پرواز کنه...

خب اینم خودش خیلی قدرت باحالیه دیگه. به علاوه دشمن عاقلی بود و بهترین هدف رو در بین

سایر دشمنان داشت. توازن... ینی همون چیزی که آواتار براش تلاش میکرد ولی شاید سختی

های زندگی و... باعث شده بود توازن رو در چیز اشتباهی ببینه. اون حتی کمک کرد تا دوباره کورا

بتونه قدرت های روحانیش رو به دست بیاره... کدوم یک از دشمنان انقدر فهمیده بودند؟

 

فرد چهارم متحدکننده ی بزرگ ما کویراست. زنی با قدرت نفوذپذیری و مدیریت عالی که یک نظام

استبدادی رو برای قلمروی خاک میخواست.

یه جورایی منو یاد فاتح چین (دشمن آواتار کیوشی) میندازه.

 و به زودی به یک دیکتاتور تمام معنا تبدیل شد.

یه چیزی که من از کوویرا فهمیدم اینکه حس میکنم این دختر از بچگی یه کمبود محبتی چیزی

داشته که هم اینطور سنگدل بار اومده وهم به نظر میرسه عقده ی خودبزرگ بینی داره به

طوریکه دوس داره همه جلوش زانو بزنن و همش « متحدگر بزرگ» خطابش کنن.

 

 

 هدف کوویرا هم چیز بدی نبود ... میخواست تمام قلمروی

خاک یکدست بشه و دوباره به یک حکومت قدرتمند تبدیل بشه ولی هدفش صد درصد خالص نبود

و نمیخواست صرفا به خاطر رفاه مردم به اونا خدمات بده بلکه دوس داشت خودشم قدرت رو به

دست بیاره و اینطوری باعث میشد به مردم زور بگه.

این اواخر به نظر میرسید داستان داره مثل ماجرای آتشخوان سوزن میشه. کسی که دوس

داشت ثروت و قدرت کشورش رو با بقیه مردم دنیا تقسیم کنه ولی اینکار رو از راه اشتباهی انجام

داد. به راه انداختن جنگی که نزدیک به یک قرن رنج و عذاب رو برای هر چهار ملت در پی داشت.

 

نفر بعدی دشمن خونی آواتار کوراست. میگم خونی فکر نکنین ازش کینه به دل داشت منظور

اینکه باهاش رابطه ی خانوادگی داشت. این فرد کسی نبود به جز اونولاک عموی آواتار

 

که همیشه به برادرش حسودی میکرد و هدف اصلا خوبی نداشت. فقط تشنه ی قدرت بود و تنها

علتی که به نظرم میاد واسه باحال بودن شخصیتش دارم که بگم دارا بودن قدرت های روحانی

فوق العادش بود. اون با آب افزاری میتونست ارواح تاریکی رو به ارواح خوب تبدیل کنه و برعکس

ارواح روشنایی رو هم به تاریکی.

تنها علت قدرتمندیش هم پیوستنش به واتو روح اصلی تاریکی

بود که باعث شد به آواتار تاریک تبدیل بشه.

 

آتشخوان اوزای هم که ریده... نه هدف خوبی داشت و نه قدرت خاصی فقط خدای بی رحمی و

سنگدلی بود. انقدر قدرت سلطنت کورش کرده بود که نفهمید جنگ باعث شد کل خانوادش از هم

بپاشن و هر کدوم به سمتی بروند. فقط به عنوان دشمن خوش قیافه بود و من معتقدم جذابیت

زوکو و زیبایی آزولا هر دو از پدرشون به ارث رسیده که تنها چیز خوبی بود که پدرشون براشون

باقی گذاشته بود.

 امیدوارم از این مقاله ام خوشتون اومده باشه.

راستش من هیچ علاقه ای به نوشتن این موضوع نداشتم فقط چون یه سری عکس خوب از آدم

بدای کارتون داشتم میخواستم زودتر از شر اونا راحت شم 

به نظر شما کدوم دشمن ها به ترتیب بهتر عمل کردن؟

یادتون باشه واسه هر چیزی که میگین باید دلیل هم بیارین...

بهترین آواتار ها

چندتا عکس از آواتارها همینطور رو دستم مونده گفتم بزارم دور هم ببینیم

 

حقیقت هایی درباره آواتار

   تا حالا دقت کردین...همه ی قسمت های آواتار آخرین بادافزار دارای پشت زمینه ی یکسانی

بودن به غیر از یکی... در قسمت سوم از فصل اول آب به نام معبد باد جنوبی که به جای پشت

زمینه ی سفید ساده عکس طلوع آفتاب رو داشت.

 

     اسم ساکا از روی یک اصطلاح ژاپنی اومده که به معنی « که اینطور» یا «متوجهم» یا

« واقعا؟» هست... جالب اینکه شخصیت ساکا هم دقیقا همیشه همین طوری بوده پسری دائما

در حال فکر کردن و ایده دادن


     همچنین در زبان زولو ساکا به معنیه پسر عاشق پیشه ی ... خب اینم جور درمیاد چون ساکا

بیشتر از همه ی شخصیت های کارتون دوست دختر داشته

 

     نمیدونم دقت کردین یا نه ولی به نظر میرسه که ساکا میتونه با هر دو دستش بنویسه

نقاشی بکشه و بجنگه

اون حتی میتونست در حین نبرد دستی رو که باحاش میجنگید عوض کنه.

    هر کدوم از مهارت های چهارگانه  ی عنصر افزاری بر اساس یک نوع خاص رزم چینی

بنا شده اند ...

بادافزاری بر اساس باوگازنگ (baguazhang)

آب افزاری بر اساس تای چی (tai chi)

خاک افزاری بر اساس ورزش رزمی معروف کونگ فو (kung fu)

آتش افزاری بر اساس نوع رزم شمالی مخصوص به نام کونگ فوی شولین (shaolin kung fu)

     درحالی که خاک افزاری باید بر اساس کونگ فو باشه تاف تنها خاک افزاریه که مدل فرم

جنگیدن مخصوص خودشو داره که بر طبق یه فرم مخصوص کونگ فویه که بهش میگن حالت

عبادتیه مانتیس های شمالی...

حالا که فکرشو میکنم میبینم حتی چقدر لباسای تاف با بدن مانتیس ها هماهنگه

     یه واقعه ی شوکه کننده... میدونستین گوینده ی صدای عمو آیرو به نام ماکو (mako)

متاسفانه قبل از تموم شدن هفت قسمت آخر فصل دوم خاک در گذشت 

سازندگان کارتون مجبور شدن اون قسمت هارو از اول بسازند...

 

جور در میاد چون در نیمه ی اول فصل سوم تنها دو سکانس از آیرو دیدیم که تو هر دوش هم

حرفی نزده بود معلوم میشه داشتن روش کار میکردن بعد هم که شخصی به نام گرگ بالدوین

(greg Baldwin) شاگرد ماکو به جای استادش در نقش صدای آیرو ایستاد.

 

     انتخاب اسم کاتارا هم خیلی دردسر داشت...

توی یکی از قسمت های امتحانی و پیش نمایش کارتون آواتار اسمش کیا بود ولی بعد شرکت

نیکلودیون فهمید که درحال حاضر یک بازی ویدیویی به همین اسم وجود داره و سازندگان اون

اجازه ی نامگذاری این اسم رو روی شخصیت دیگه ای نمیدادن ...بعد اسمش کانا شد ولی اون

اسم هم روی مادربزرگ ساکا و کاتارا قرار گرفت  و کیا اسم مادر اون ها شد تا اینکه بالاخره کاتارا

رو انتخاب کردند

     همونطور که میدونین یوآی در چینی به معنی «برای ماه» هست . سوکی هم به همین معنیه

ولی در زبان ژاپنی .  به نظر من که سلیقه ی ساکا اصولا دخترایی اند که زمینی نباشند.

     انگ ،کاتارا و ساکا در همه ی قسمت های کارتون حضور داشتند

به جز قسمت «زوکوی تنها»...

خب به نظر من که جور درمیاد مسلما زوکو نمتونه تنها باشه اگر شخصیت های اصلی داستان

دوروبرش باشند...هرچی باشه زوکو هم آدمه دیگه نیاز داره بعضی وقتا با خودش خلوت کنه

 

     رسم قدیمی دوئل آتشین اگنی کای از دو بخش اگنی به معنیه آتش و کای به معنیه با همدیگه

یا ملاقات ... در کنار هم که قرار میگیرن به دست میاد ملاقات آتش

 

     همون طور که حتما میدونین تاف تنها شخصیت کل کارتونه که واقعا یک اسم اصیل فامیلی

داره... خب منظورم اینکه دوتا فامیل دیگه هم وجود داره ساکا در یکی از قسمت ها از فامیل آتش

استفاده کرد و انگ از پیپینپادل آپسوکاپولیس که من هنوز هم نمیتونم تلفظ ش کنم ولی به هر

حال هیچ کدوم به حساب نمیان چون جفتشون من درآوردی و جعلی هستند.

 

     دریاچه ی لوگای رو که یادتونه؟ مقر اصلی ماموران دایلی...

در چینی لوگای مخفف شده یه لاوو دانگ گاو زا ( lao dong gai zao ) به معنیه  که شبه زندان

هایی در سال 1960 در چینه که استفاده میشد تا قیام کنندگان بر علیه حکومت یا جنایتکاران را

در آنجا به خدمتاجباری بگیرند و معمولا شستو شوی مغزی میکردند.

 

 

 

     در ضمن معنی لغت آواتار هم میشه خدای فراهم کننده ی دنیای فیزیکی ...

چه اسم دهن پر کنی نه؟ به هر حال گفتم ممکنه براتون جالب باشه

 

   شاید دوس داشته باشین بدونین همونطور که مشخص بود کایا و بومی براساس کدوم

شخصیت ها نام گذاری شدند اسم تنزین از کجا اومده...

خب چی میگین اگر بگم که معلم و سرپرست انگ گیاتسو اسمش از روی شخصی به اسم دالای

لاما نامگذاری شده که اسم کامل اون تنزین گیاتسویه...

 

     حتی اسم انگ هم کاملا هماهنگ با شخصیتشه...

در چینی  معنی اسم انگ میشه صلح جو...

 

ینی واقعا دم شرکت نیکلودین گرم واسه هر چیزی که

تو کارتون ساختن یه علت دارن

 

     یکی دیگه از قسمت هایی که تو کارتون نشونش ندادن این بود که آزولا یک ازدواج از پیش

تعیین شده در کتاب سوم داشت!

     هیچ دقت کردین که آپا دوتا چونه داره؟

 

     آمار نشون داده که کارتون آواتار آخرین بادافزار به اندازه ی مجموعه کتاب های هری پاتر و

مجموعه ی ارباب حلقه ها طرفدار داشته و روی مردم تاثیر گذاشته

 

یه کف به افتخار کارتون مورد علاقمون

عکس های متحرک سری جدید

یه سری عکس های متحرک پیدا کردم واقها عالین

تازه با دیدن اینا فهمیدن اون عکسهای متحرکی که قبلا براتون میزاشتم هیچی به حساب نمیاد.

من الان دیگه دل تو دلم نیس نمیتونم صبر کنم تا سری بندیشون کنم براتون فقط میدونم که

خیلی خوجمله پس همه رو با هم میزارم ببینین...


 


 

 

برای دیدن بقیه متحرک ها بیاین ادامه مطلب...

میدونین که من خیلی عادت به ادامه مطلب ندارم ولی این عکسای متحرک بدخوری

سرعت صفحه رو میاره پایین

ادامه نوشته

متحرک های سه بعدی دیده بودین؟

این سری متحرک های جدیدم جدا باحالن... یه مدل که الان براتون میزارم یه جورایی سه بعدیه

البته قبلا یکیشو اتفاقی گذاشته بودم ولی الان مجموعه ش رو کامل کردم...

 

فکر کنم این از همش بهتر باشه...میدونین از نظر سه بعدی بودن میگم

من این آخری رو از همه بیشتر دوس دارم... ولی من باور دارم انگ میتونه دنیا رو نجات بده

باز هم متحرک

اینا هم چندتا عکس متحرک خنده دار... خواهش میکنم قابل شمارو نداره!

 

ینی آواتار کورا یک حرف درست حسابی تو عمرش زد و اونم این بود

 صبح خیلی ضدحاله

 

این اسکلو نگا

 

کی میگه ساکا افزارنده نیست...؟ نگا چه قشنگ گربه افزاری میکنه!

 

وای من سر این یکی جدا ترکیدم از خنده...وای دوس دارم واکنش زوکو رو ببینم

عمو آیرو: پرنس زوکو، باورت میشه افتخار تو تمام این مدت تو آستین من بود!

وای این سری ته خنده ست!

آخیش بالاخره تموم شد. خیلی جالبه به محض اینکه تو چند پست قبلی که ترول واستون

گذاشتم و گفتم پوشه ی ترول های آواتاریم دیر به دیر پر میشه دقیقا فرداش یه سری

کامل ترول پیدا کردم و رفتم تو کار ترجمه اش. البته تمام این مدت هم شبانه روز در حال

ترجمه اونا نبودم و یه عالمه پست دیگه هم آماده کردم ولی فقط منتظر بودم ترجمه ها

تموم بشه تا دوباره برگردم تو وبلاگ.

البته همشو واستون ترجمه نکردم فقط همونایی که خنده دار بودن و در واقع ارزش ترجمه

رو داشتن ولی واقعا این ترجمه عجب کار حوصله سر بریه ها...

این سری ترول ها واقعا قشنگه هم خنده داره و هم خود شخصیت هاشو خیلی گوگولی

درست کردن. قیافه هاشون خیلی بامزه ست.

از چپ به راست بخونید... و اون نوشته ای که بالاتره رو مسلما باید اول تر بخونید

 

 

 

 

عجیجم... قیافه ی آواتار وان اونجاش که ماتش برده خیلی گوگولیه 

 

 

 

میدونین این یکی فکر کنم ناراحتی روح انگ مربوط به اون زمانی بوده که کاتارا رو به

نیروهای کیهانی ترجیح داد و بعدشم که چاکرای هفتمش بسته شد...

فکر کنم روح انگ از همون موقع بیکار نشسته ولی به هر حال قیافش عالیه

 

 

خخخخ طفلکی بومی... وای سر این یکی که من پوکیده بودم از خنده

من خودمم نفهمیدم 

میدونین اون جایی که ترجمه کردم « آهن بازی خنده دار» تو انگلیسی ش از لفظ  iron-y

استفاده کرده بود که به معنی مضحک و خنده داره. از طرفی خود iron به معنی آهن

هست.به این میگن بازی با کلمات... فکر کنم فقط خود انگلیسی زبان ها درکش کنند.

 

وای دهن واریک سرویس! انقدر که کلمات قلمبه سلمبه استفاده کرده بود. 

ینی واقعا پاره شدم تو ترجمه ی این یکی

ینی فقط تیکه ی انگ ...معرکه بود!

اون قسمت آخر مربوط به اسامی و زوکو رو منم خودم نفهمیدم چیش خنده دار بود

 


همین الان برین همین قسمت رو از تو افسانه کورا دوباره نگاه کنین...

منم اولش با خودم گفتم چقد خنک  ولی وقتی خود کارتونو دوباره دیدم و با این مقایسه 

کردم دیدم راس میگه...

 

 

 

تاف... ینی عاشقشم میفهمی...!!!

راستی تو همین بالایی اونجاش که تاف میگه انگ سرش داد کشیده که چرا دوچرخه اش رو

گم کرده موقع ترجمه به فارسی یکم مسخره شده...

حقیقت اینکه دوچرخه ( bicycle ) و بوفالو ( bison ) از نظر لفظ گفتاری شبه هم هستند و

سازنده ی ترول خواسته از این برای بامزه کردن بیشتر استفاده کنه.

 


دیدین...؟ همش ایده ی خودم بود

به کسایی که این قسمت پاتریک رو نفهمیدن باید بگم که این بر اساس یکی از قسمت های

معروف باب اسفنجیه که شهرشون در معرض خطر قرار گرفته و همه جمع شدن تا ببینن

چیکار باید کرد و پاتریک پیشنهاد میده بیکینی باتم (شهرشون) رو ور دارن و هل بدن یه

جای دیگه...از اون موقع این صحنه خیلی تو شبکه های خارجی معروف شده و کلی ازش

طنز با شخصیت های کارتون و فیلم های دیگه ساختن از جمله کارتون کورا.

خب این سری تموم شد...

یک مدل دیگه هم هست ولی مال اون تعداد قسمت خنده دارش کمتر بود فقط همین سه

تای بعدی رو ترجمه کردم البته تو پست خیلی خیلی قبل که ترول گذاشتم هم بعضی

هاشو گذاشته بودم 

از چب به راست بخونید...

 

 

این دوتای آخری هم متفرقه ست گفتم از دستش ندین...