امروز میخوام یه بحث جدید با هم بکنیم
به نظرتون کدوم یک از دشمن های آواتار ها قدرتمندترن؟
خب میدونم از نظر قدرت مسلما واتو بهترینه هرچی نباشه اون یه روح تاریکه

ولی بیشتر منظورم اینکه اگه بخواین دشمن های کارتون رو طبقه بندی کنیم به نظرتون کدوم
خفن تره و شما بیشترباهاش حال کردین؟

به نظر من شاید آمون تو این طبقه بندی رتبه ی اولو داشته باشه...
واقعا از آمون خوشم میاد 
خب فکر میکنم اون خودش هم خیلی مظلوم واقع شده بود بیشتر شبه یه قهرمان پشت ماسک
به نظر میرسه و واقعا هم ترسناک بود.

و خیلی با استعداد. منظورم اینکه خون افزاری با ذهن به اندازه ی کافی فوق العاده ست چه
برسه به اینکه بتونی کنترل عنصر یه نفر رو هم ازش بگیری...

با صداشم خیلی حال میکردم واقعا صدای معرکه ای داشت و آخرشم که ماسکش افتاد فهمیدیم
چقد خوش قیافه بوده...
هی واقعا حیف شد که مرد

نفر دوم رو با کمال تعجب به آزولا اختصاص میدم
پرنسس قدرتمند و باهوش ملت آتش که به نظرم تنها گناهش این بود
که از بچگی سمت آدم بدها بود

تصور کنید اگه اوزای به جای زوکو ،آزولا رو تبعید میکرد اونوقت همه ی اون مصیبت ها و سختی
ها به جای اینکه سر زوکو بیاد دقیقا واسه آزولا پیش میومد و آخرشم عوض زوکو ، آزولا به تیم
آواتار ملحق میشد...
منظورم اینکه زوکو کار خیلی شاخی نکرده.
اگه بخوام درست قضاوت کنم آزولا یه وفادار واقعی به سلطنت و پدرش بود.

از بچگی همیشه بهتر از برادر بزرگ ترش بود و این قضیه به نظر میرسه که مغرورش کرده
بود. هیجوقت فکر نمیکرد شکست پذیر باشه.شایدم نبود اگه دوستاش اونطوری برضدش
نمیشدن و فشار تنهایی دیوونش نمیکرد.

خودتونو جای اون بزارین ... هیچ وقت شده یکی از دوستاتون بهتون خیانت کنه
و دوستی تون به هم بخوره ؟ واقعا حس بدیه آدم حداقل تا چند ماه داغون میشه ...

به هرحال من واقعا آزولا رو دوس دارم و بهش حق میدم و به نظرم یکی از
قدرتمندترین هاست. خب مثلا هیچ وقت کس دیگه ای رو تو کارتون آواتار دیدین که بتونه آتش آبی
درست کنه؟خیلی فوق العادست و لازم به ذکر نیست که بگم آزولا بود که دست تنها کل باسینگ
سی رو تصرف کرد. دیگه هیشکی شبه اون پیدا نمیشه و همون طور که پدرش معتقد بود اون یه
نابغه ی واقعی کنترل آتشه.

سومین نفر رو به ظهیر رهبر بزرگ نیلوفر سرخ اختصاص میدم
(هر چند واقعا حالم از این یکی بهم میخوره)

شاید بشه گفت با استعداد ترین دشمنی ست که هر آواتاری تا به حال دیده بود.
منظورم اینکه از زمان پی بردنش به بادافزاری تا نبرد نهایی با کورا مگه چقدر میگذشت؟
سه ماه؟ شش ماه؟ ولی تو همین مدت ظهیر به استادی کامل در بادافزاری رسید.

تازه اصلا کسی هم نبود که بهش آموزش بده ولی آخرش تونست به قول خودش تهی و به
باد تبدیل شد و میتونست مثه سوپر من پرواز کنه...

خب اینم خودش خیلی قدرت باحالیه دیگه. به علاوه دشمن عاقلی بود و بهترین هدف رو در بین
سایر دشمنان داشت. توازن... ینی همون چیزی که آواتار براش تلاش میکرد ولی شاید سختی
های زندگی و... باعث شده بود توازن رو در چیز اشتباهی ببینه. اون حتی کمک کرد تا دوباره کورا
بتونه قدرت های روحانیش رو به دست بیاره... کدوم یک از دشمنان انقدر فهمیده بودند؟
فرد چهارم متحدکننده ی بزرگ ما کویراست. زنی با قدرت نفوذپذیری و مدیریت عالی که یک نظام
استبدادی رو برای قلمروی خاک میخواست.

یه جورایی منو یاد فاتح چین (دشمن آواتار کیوشی) میندازه.
و به زودی به یک دیکتاتور تمام معنا تبدیل شد.

یه چیزی که من از کوویرا فهمیدم اینکه حس میکنم این دختر از بچگی یه کمبود محبتی چیزی
داشته که هم اینطور سنگدل بار اومده وهم به نظر میرسه عقده ی خودبزرگ بینی داره به
طوریکه دوس داره همه جلوش زانو بزنن و همش « متحدگر بزرگ» خطابش کنن.
هدف کوویرا هم چیز بدی نبود ... میخواست تمام قلمروی
خاک یکدست بشه و دوباره به یک حکومت قدرتمند تبدیل بشه ولی هدفش صد درصد خالص نبود
و نمیخواست صرفا به خاطر رفاه مردم به اونا خدمات بده بلکه دوس داشت خودشم قدرت رو به
دست بیاره و اینطوری باعث میشد به مردم زور بگه.

این اواخر به نظر میرسید داستان داره مثل ماجرای آتشخوان سوزن میشه. کسی که دوس
داشت ثروت و قدرت کشورش رو با بقیه مردم دنیا تقسیم کنه ولی اینکار رو از راه اشتباهی انجام
داد. به راه انداختن جنگی که نزدیک به یک قرن رنج و عذاب رو برای هر چهار ملت در پی داشت.
نفر بعدی دشمن خونی آواتار کوراست. میگم خونی فکر نکنین ازش کینه به دل داشت منظور
اینکه باهاش رابطه ی خانوادگی داشت. این فرد کسی نبود به جز اونولاک عموی آواتار

که همیشه به برادرش حسودی میکرد و هدف اصلا خوبی نداشت. فقط تشنه ی قدرت بود و تنها
علتی که به نظرم میاد واسه باحال بودن شخصیتش دارم که بگم دارا بودن قدرت های روحانی
فوق العادش بود. اون با آب افزاری میتونست ارواح تاریکی رو به ارواح خوب تبدیل کنه و برعکس
ارواح روشنایی رو هم به تاریکی.

تنها علت قدرتمندیش هم پیوستنش به واتو روح اصلی تاریکی
بود که باعث شد به آواتار تاریک تبدیل بشه.

آتشخوان اوزای هم که ریده... نه هدف خوبی داشت و نه قدرت خاصی فقط خدای بی رحمی و
سنگدلی بود. انقدر قدرت سلطنت کورش کرده بود که نفهمید جنگ باعث شد کل خانوادش از هم
بپاشن و هر کدوم به سمتی بروند. فقط به عنوان دشمن خوش قیافه بود و من معتقدم جذابیت
زوکو و زیبایی آزولا هر دو از پدرشون به ارث رسیده که تنها چیز خوبی بود که پدرشون براشون
باقی گذاشته بود.

امیدوارم از این مقاله ام خوشتون اومده باشه.
راستش من هیچ علاقه ای به نوشتن این موضوع نداشتم فقط چون یه سری عکس خوب از آدم
بدای کارتون داشتم میخواستم زودتر از شر اونا راحت شم
به نظر شما کدوم دشمن ها به ترتیب بهتر عمل کردن؟
یادتون باشه واسه هر چیزی که میگین باید دلیل هم بیارین...