این هم چیزی که خیلی وقت بود انتظارش رو میکشیدیم

کمیک جدید شمال و جنوب قسمت اول هم بالاخره ترجمه و منتشر شد.
بعد از این همه ماجراهایی که با تیم آواتار پشت سر گذاشتیم اینبار داریم بر میگردیم به
همون جایی که ازش اومدیم. به اول ماجرا، قطب جنوب...

بازگشت به خانه همیشه خوشایند بوده ولی گاهی میتواند باعث زنده شدن خاطراتی از
گذشته شود.
خاطراتی که مخلوطی از حس شادی و غم را در کاتارا القا میکند.


حالا که انگ همراه آنها نیست کاتارا چاره ای ندارد جز اینکه این احساس عجیب را در
عمیق ترین جای قلبش مدفون کند.
و البته هر دوی آنها باید خودشون رو برای مواجهه با بزرگ ترین شوک
در زندگی شان آماده کنند.
خواهر و برادر امیدوارند که برگشت به روستای کوچک شان میتواند خستگی سفر را از
تنشان بیرون بیاورد و حالشان را بهتر کند... روستا؟

ولی آنها فرصت زیادی برای شوکه شدن ندارند چون به زودی خودشان را در آغوش هم
وطنان خون گرم خود می یابند.

بعد از تجدید دیدار ها و بغل کردن ها


ساکا و کاتارا با تغییرات بیشتری در اطرافشان رو به رو میشوند.
شخصیت های جدید... دوستانی از شمال

خب برای ساکا پذیرفتن این همه تغییرات مشکل نیست و پیشرفت محسوب میشود
ولی برای افرادی مثل کاتارا این برایش به منزله ی یک کابوس است.
او نمیتواند باور کند همه چیزی که باهاش بزرگ شده است ناگهان چنین تغییر کند.
نمیتواند باور کند که پدرش چنین تغییر کند.


اوه... تقریبا داشتم ماجراجویی های خواهر و برادرانه را فراموش میکردم.
ساکا و کاتارا باز هم به کمک میشتابند. وقت برگشتن قهرمانان است.
اینبار عاقل تر و قدرتمند تر...

...
احتمالا فقط قدرتمندتر!

این تعقیب و گریز شبانه دارد کم کم خطرناک میشود.



شاید ساکا و کاتارا باید صبر میکردند تا با انگ به قطب جنوب برمی گشتند.

یا شاید هم باید خیلی زودتر اینکار رو میکردند


به هر حال آنها زمانی متوجه میشوند که همه چیز در قطب جنوب به طرز دیوانه واری
به هم ریخته است

خب شاید هم واقعا این کشتی نفرین شده باشه!

واقعا که عجب روزی بود!
ولی وقتی یک روز با اتفاقات بد شروع شود
بیخیال نمیشود تا اینکه به درجه ی آخر خود برسد.
با تمام اتفاقاتی هایی که خواهر و برادر در اولین روز بازگشت خود به خانه تجربه کردند
حتم دارم انتظار این یکی رو دیگه نداشتند...!

برای مشاهده ی این کمیک شوکه کننده میتوانید به سایت های زیر مراجعه کنید:
دنیای آواتار
آواتار نیوز